|
پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:, :: 22:45 :: نويسنده : h@mid @gha
پسری دختر زیبا دید وشیفته اش شد چند ساعتی با هم در خیابان قدم زدند یه دفعه یک بنز گران قیمت جلو پایشان ترمز زد دختر به پسر گفت :خوش گذشت اما نمیتوانم به پیاده روی ادامه دهم ..... سپس داخل ماشین نشست راننده به او گفت ببخشید من راننده آقا هستم لطفا پیاده شوید
نظرات شما عزیزان: هانیه
![]() ساعت14:50---25 تير 1392
تو خودتو اذیت نکن از این نامردی ها زیاد میشه عزیزم
![]()
![]() |